چه مى شود که نيايى به آسمان فردا

چه مى شود که بمانى در آن جهان فردا

چو قصد آسمان کنى امان نخواهد داد

سپاه ظلم زمان بر امام مان فردا

دگر چه ارزشى دارى تو اى سنگ مذاب!

که مى شود رخ نور جهان نهان فردا


هزار ديو، هزار دد، هزار لب سيراب

نداده قطره آبی به کودکان فردا

مگر تو سنگ نیستی؟ پس آب گرد و ببار

ز داغ سروسپیدان، به کاروان فردا

هزار و سیصد و هفتاد و یک طلوع گذشت

دوباره صبح دگر می شوی عیان فردا!


(محب)


آیین های عزاداری برای اهل بیت(ع) در میان ایرانیان بسیار کهن است. این آیین ها که به نظر برخی از صاحب نظران ریشه در ایین های ایران پیش از اسلام (چون اسطوره سیاوش و زریر) دارد در مورد سیدالشهدا(ع) بیشترین نمود را دارد. عزاداری در سوگ آن حضرت در ایران بسیار گسترده است. در هر گوشه ای از ایران فرهنگی، آیین ها و مراسمی در عزاداری آن حضرت برپا می شود، هرچند رسانه و مدرنیزه باعث کمرنگ شدن شیوه های کهن و عرضه مدل های جدید می شوند.

انواع تعزیه خوانی یکی از این شیوه ها هست که شکل هایی از آن در زمان ما نیز هست. (بنگرید: مقاله تعزیه در دانشنامه جهان اسلام و نیز تعزیه و تعزیه خوانی در دایرة المعارف بزگ اسلامی)

یکی از مراسمی که در حال حاضر کمتر دیده می شود، صبح خوانی است. صبح خوانی یک رسم کهن است که در آن یک مونولوگ با خورشید (=آفتاب، صبح) شکل می گیرد. این آیین در اصل به دو نوع تضرع و تهدید صورت می گیرد. در هر یک به نوعی مردم می خواهند مانع طلوع خرشید و صبح شدن شوند. صبح خوانی تضرعی در برخی روستاهای شمال کشور قبل از طلوع افتاب به صورت دسته همخوانی صورت می گرفته است. شعر معروف ((مکن ای صبح طلوع...)) بازمانده این ادبیات است.

شاعر در غزل فوق (به رغم تمام ایرادهای شعری، ادبی و وزنی غزل) سعی کرده که ادبیاتی در این سنت آیینی بیان کند.

م.ا.محب علی