عیدتان مبارک_"بکوش تا نهانخانۀ دل از غیر خدای خالی داری"
((بسم الله الرحمن الرحیم و ایاه نستعین))

اواخر سال ۸۷ هستیم. داشتم نگاهی به آرشیو می کردم تنها چیزی که می توانم بگویم این است که خیلی گذشت! در مورد گذر زمان آنقدر حرف زده شده که هر چه بگویم در همان کلیشه تکراری قرار می گیرد!
اگر از تعابیر دین شناسانه و نیز تعابیر عرفانی مفهوم زمان( که من نیز چندان از آن نمی دانم) بگذریم، سعدی تعبیر زیبایی از زمان دارد: ((... و دنیا وجودی میان دو عدم.))
اصلاً روز اول دانشگاه را از یاد نمی برم سخت است باور کرد که ترم ۶ هستیم. امسال هم گذشت.
واقعا نمی دانم چه چیزی را باید عید بگیرم! این که زمانی دیگر را نیز از دست دادم؟( اگر با من مشترک هستید و هم درد همه ضمایر را جمع بخوانید!) یا اینکه بر اعمال ناپسند افزوده ام و از حقیقت دورتر شده ام؟ یا اشاید اینکه آنچه را به اصطلاح علم می خوانم را بیشتر فراگرفته و مسئولیت بیشتری بر دوشم است!؟
مطمئنا زاویه خورشید دلیل موجهی برای شادی نیست! تغییر طبیعت و بهار هم هر چند زیبا و جالب است اما به خودی خودی ارزش این سرور را ندارد!
مگر...
مگر همه نشانه هایی باشد برای جمال ( و شاید جلال) و دیگر صفات حق تعالی! حال می توان عاشق همه چیز بود!
به جهان خّرم از آنم که جهان خّرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست!
عاشق بهار، شکوفه، دشت، خاک، درخت، آسمان، خورشید و زاویه خورشید!
اگر برای شما این چنین است عیدتان مبارک!
اصلا قصد نداشتم که قلم فرسایی کنم و ... در همین نگاه به آرشیو (که باعثی بر این سخنان شد) به وصیت نامه شیخ الاسلام شهاب الدین سهروردی( عمربن محمد و نه یحیی بن حبش!) برخوردم. زیبا بود ارزش تکرار را داشت. شاید باعث تحول گردد به احسن الحال!
التماس دعا
م.ا.محب علی
(( ای جویای پویا در راه به سوی خدا، و ای کوشا در طلب، یاد کنم برای تو حقیقت روشنی را که مورد آرزو و اشتیاق خود من است.
اوقات عمر را جدی دار که یاوه در آن نباشد، در حقّی که باطل در آن نیاید.
...از خلق کناره کن مگر اینکه در نماز جمعه و جماعت ایشان را بشناسی.
...سخن بگوی به اندازه نیاز و بیش از نیاز یک لفظ هم میفزای.
...در دانشهای(غیر دینی) اندیشه مکن. در عوض هر چیزی به یاد خدای باش. زمانی که نماز و قرآن ترا خسته کرد، به یاد خدای بازگرد. بکوش تا نهانخانۀ دل از غیر خدای خالی داری. حدیث نفس امّاره را به ذکر مداوم قلب برطرف کن.
...به هنگام خورد و خوراک به یاد خدای باش.
...هنگامی که زهد در دنیا را محقّق در ساختی و آرزویت به فراوانیِ یادِ مرگ کوتاه شد، وسوسه و حدیث نفس اماّرۀ تو اندک می شود.
در سجده و رکوع حضور قلب داشته باش، شادی و انس را در رکوع و سجود بجوی در بند کمال نماز خود باش با حضور قلب و فروتنی در آن جسم و جان، نه در زیاد بودن شمارۀ آن.
پس بشنو، ای برادر، وصیّت مرا و بپذیر مرا تا از گروندگان باشی.))

نفحات (عرفان 85) در اواخر سال 85 به دست جمعی از دانشجویان ادیان و عرفان دانشگاه تهران (ورودی 85) راه اندازی شد.این وبلاگ با انجمن علمی دانشکده الهیات و نیز کانون اندیشه صفیر دانشگاه تهران همبستگی ها و همکاری هایی داشت. در حال حاضر برخی از دوستان فارغ التحصیل و برخی در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل شده اند. نفحات همچنان با همان رویکرد ادامه به کار می دهد. این وب شاید برای اهل پژوهش و شاید اهل دل و دوستان مفید باشد.