باز این چه شورش است که در خلق عالم است ..........
از میان تمامی فروع تنها حج حسین -جان عالم به فدایش- به ظاهر نیمه کاره مانده است.
و او آن را رها کرده و به کربلا آمده است .
اما حسین- درود خدا بر او- در شرایطی ست که حج عادی نمی تواند گزارد .
او با خانه راز نمی توان گفت.
او با منزل معاشقه نمی توان کرد . . . .
چاره ای نیست جز آنکه از خانه به صاحبخانه در آید.
او از کعبه راه را کج می کند اما نه به این دلیل که حج نکند یا نیمه کاره کند.
او در جائی ایستاده است که حجی چون دیگر حاجیان او را راضی نمی کند.
او باید حجی کند که چشم بنیا نگزار خانه خیره بماند و انگشت حیرت حج گزاران تاریخ تا ابد در دهان.
او به دنبال کامل ترین حج می گردد.
برای کسی که خدا به زیارتش می آید و بر او سلام می کند زائر خانه بودن قانع کننده نسیت.
استلام حجرالاسود هر چند دست دادن با خداست اما نه برای آنکه دستهای خدا ملتهب در آغوش گرفتن
اوست...
او مشتاقانه به دیدار صاحبخانه می شتابد بی آنکه هیچ یک از رموز دیدار خانه را فرو گذارد.
زیارت خانه را به لباس احرام در باید آمد.
حسین- سلام محرمان واقعی بر او- در میقات نینوا به لباس سرخ نادوخته ی عشق محرم
زمان کوتاه است و خدا در انتظار ...
و عاشقی که چنین معشوقی را در انتظار دارد چگونه چون همه و همیشه عمل کند؟؟
بوی معشوق آنچنان در شامه ی عاشق پیچیده است که ترتیب و توالی نمی شناسد!
چه باک اگر قربانی و حلق قبل از وقوف در عرفه باشد!
اکنون نوبت تقصیر است.
زدن موی سر و گرفتن ناخن تقصیر من و شماست.
حسین آنچنان عاشق است که ناخن نمی گیرد و! انگشتر می گیرد ... انگشتری مزین به خون وانگشت
حلق من و شما تراشیدن موست
آنکه آتش عشق جانش را گداخته و خاکستر کرده است که موی از سر نمی شناسد.
او از حنجره حلق می کند و محاسن سپید به سرخی خون حلق می آراید . . .
نفحات (عرفان 85) در اواخر سال 85 به دست جمعی از دانشجویان ادیان و عرفان دانشگاه تهران (ورودی 85) راه اندازی شد.این وبلاگ با انجمن علمی دانشکده الهیات و نیز کانون اندیشه صفیر دانشگاه تهران همبستگی ها و همکاری هایی داشت. در حال حاضر برخی از دوستان فارغ التحصیل و برخی در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل شده اند. نفحات همچنان با همان رویکرد ادامه به کار می دهد. این وب شاید برای اهل پژوهش و شاید اهل دل و دوستان مفید باشد.