صابئین مندایی

عکس : م.شریعتمداری 
ادامه نوشته

روز بزرگداشت حکیم عمر خــّـیام

((بسم الله الرحمن الرحیم))

 

 

 

[عکس:م.ا.محب علی]

 

   آنانکه محیط فضل و آداب شدند                      در جمع کمال شمع اصحاب شدند

  ره زین شب تاریک نبردند برون                       گفتند فسانه ای و در خواب شدند

***

چون نیست مقام ما در این دهر مقیم       پس بی می و معشوق خطائی است عظیم

تا کی ز قدیم و محدث امیّدم و بیم           چون من رفتم جهان چه  محدث  چه   قدیم

[رباعیّات خیام بر اساس نسخهء محمد علی فروغی]

 

عرفان ایرانی و اندیشه مسیحی در آئین مانوی

 

مانی، پیام‌آوری بود که ظاهرا آیین وی منشا الهی نداشت اما چنان فراگیر شد که زمانی بر منطقه وسیعی از غرب امپراتوری روم تا هند و از مرزهای چین تا عربستان گسترده شد.


نام «مانی» برای ما معمولا تداعی کننده پیامبر نقاشی است که از مشهور‌ترین کتاب او، ارژنگ یا آردهنگ (Ardahang) امروزه اثری در دست نیست. پیام‌آوری که ظاهرا آیین وی منشا الهی نداشت اما آن چنان فراگیر شد که زمانی بر منطقه وسیعی از غرب امپراتوری روم تا هند و از مرزهای چین تا عربستان گسترده شد.


پیروان کیش او در اوج عظمتش از سواحل اقیانوس آرام تا سواحل اقیانوس اطلس را در بر‌گرفته بودند و دین او دین رسمی دولت ترکان اویغوری آسیای مرکزی شد. مانی حتی موفق شد تا اندازه‌ای بر امپراتوری چین میانه تاثیر بگذارد. این آیین بیش از 12 قرن دوام آورد و احتمالا عده‌ای از مانویان تا اوائل قرن بیستم نیز در چین وجود داشتند. تاثیر آیین مانی بر برخی از فرقه‌های مسیحی در حوالی شمال ایتالیا و جنوب فرانسه و نیز در قوانین مذهب تائو Tao در چین به چشم می‌خورد.
این اندازه گسترش و دوام، در حالی که این آیین به جز مدتی کوتاه و در منطقه کوچکی، هیچ گاه از پشتوانه و قدرت حکومتی برخوردار نبود، مایه شگفتی است. آیینی که دستورات آن بسیار دشوار بوده، چه خصوصیتی داشته که توانسته بود این چنین در میان مردم رسوخ کند؟


پژوهشگرانی که به بررسی دین مانی و زندگی خود وی پرداخته‌اند این امر را بیشتر در شخصیت خود مانی و شیوه تبلیغ وی جستجو می‌کنند.


مانی در 14 آوریل (25 فروردین) 216 میلادی در شمال بابل به دنیا آمد. در مورد محل تولد مانی اختلاف نظر زیاد است اما ابوریحان بیرونی محل تولد وی را ده مردینو (Mardinu) در ناحیه نهر کوتا (Nahr Kuta) در شمال بابل می‌نویسد. خود مانی هم در قطعه شعری می‌گوید: «طلبه‌ای شاکرم، برخاسته از سرزمین بابل.» پدر مانی، پتگ یا پاتگ (که در متون عربی نام وی به صورت «فاتق» ضبط شده است) از تبار شاهان اشکانی و اهل همدان بود که با زنی با نام یهودی _ مسیحی مریم ازدواج کرد. مادر مانی با خانواده کمسرکان از شاخه‌ای از خاندان شاهی اشکانی نسبت داشت.


پتگ از همدان به تیسفون، پایتخت اشکانیان، رفت و در آنجا به فرقه مغتسله (= کسانی که خود را می‌شویند) پیوست که گونه‌ای فرقه گنوسی و تعمید‌گرا بود. او به ادعای خود در پی الهامی از گوشت خوردن و برخی رفتارها دست کشید و به اتفاق فرزند چهار ساله‌اش، مانی، به میان اعضای فرقه رفت.

به این ترتیب، مانی با افکار آیین‌های عرفانی بین‌النهرین (میانرودان) بزرگ شد. مانی به گفته خودش که در گزارش ابن ندیم و بیرونی ضبط است، نخستین بار در دوازده سالگی پیام وحی را دریافت کرد و حامل پیام، روح همزاد او بود که در متون فارسی میانه مانوی «نرجمیک» و در سریانی tauma (=توام، همزاد)خوانده می‌شود. بار دیگر، در 24 سالگی وحی به وی نازل شد و این بار دستور یافت تا به تعلیم دین بپردازد. او نخست پدر و بعد بزرگان خانواده را به دین خود در آورد. سپس برای تبلیغ دین خود به سفر پرداخت. یکی از ویژگی‌های تبلیغ در آیین مانی آن بود که در هر منطقه‌ای به زبان آن منطقه و به نحوی که برای مردم آن منطقه قابل درک باشد، به تبلیغ می‌پرداخت. خود او در متنی به زبان فارسی میانه می‌گوید: «دینی که من گزیدم، از دیگر دین‌های پیشینیان در ده چیز برتر و بهتر است. یک، آن‌که دین‌های پیشین به یک شهر و یک زبان بودند. اما دینی که من آوردم، در هر شهر و به هر زبان پیدا شود و در شهرهای دور گسترش یابد

همچنین مانی از عناصر اعتقادات بومی هر منطقه نیز وام می‌گرفت. از این‌رو، در اساطیر مانوی نام‌های ایزدان ایرانی با نقش‌هایی متفاوت تکرار می‌شود، از قبیل: هرمز بغ، مهر ایزد، بهمن بزرگ، نریسه یزد.
همچنین عناصر مسیحی چون عیسای درخشان، شیث و حضرت عیسی مسیح (ع) که مانی خود را ادامه دهنده راه وی می‌خواند. مانی با تطبیق خود با این دین، می‌خواست غرب را متسخیر کند، همان طور که در شرق مبلغان آیین مانوی عناصری چند از آیین بودایی (از جمله اعتقاد به زادمرد یا تناسخ) را اقتباس کردند تا بهتر از سوی مردم بودایی پذیرفته شوند. آیین مانوی از همان آغاز به صورت آیینی آمیزه‌گرا (=عقیده به توحید عقاید گوناگون) ظهور کرد. در این آیین، تلفیقی آگاهانه از اعتقادات مسیحی و ایرانی بر اساس اعتقادات باستانی بین‌النهرین در قالب اعتقادات عرفانی تعمیدی صورت گرفته بود.
مانی همچنین یکی از ابزار مهم تبلیغی خود را کتابت می‌دانست، بر‌خلاف سنت شفاهی رایج در ایران. آثار اصلی مانوی که متعلق به مانی شمرده می‌شود، هفت اثر بود که به زبان آرامی شرقی، زبان محلی مانی، نوشته شده بود: اونجیلون زیندگ (انجیل زنده)، نیان زیندگان (گنج زندگی)، رسالات، رازان (اسرار)، کوان (غولان)، دیبان (= دیوان، نامه‌ها)، مزامیر و نیایش‌ها. همان‌طور که می‌بینیم نام یکی از آثار مانی، انجیل زنده است، از آن‌رو که مانی خود را به منزله حواری مسیح و ادامه دهنده راه او می‌دانست.
در نظر او، انجیل مسیحیان تحریف شده و انجیلی که خود آورده بود، انجیل زنده بود.

این هفت کتاب، کتاب‌های دینی مانوی به شمار می‌آید. افزون بر این‌ها، مانی کتابی به فارسی به نام «شاپورگان» داشت که به زبان فارسی میانه (پهلوی) نگاشته و در آن چکیده عقاید خود را برای شاپور اول ساسانی شرح داده بود. مانی به واسطه برادران شاپور، «پیروز» و «مهرشاه» که به آیین مانی گرویده بودند، توانست سه بار به حضور شاپور شاه پذیرفته شود. ابن ندیم در الفهرست اولین ملاقات آنها را در روز یکشنبه اولین روز ماه نیسان که آفتاب در برج حمل بود، ذکر می‌کند و می‌نویسد این تاریخ مصادف با روز تاجگذاری شاپور بود و ظاهرا در همین ملاقات، مانی «شاپورگان» را که اوشین کتاب او و تنها کتابش به زبان فارسی میانه است، تقدیم شاپور می‌کند. در منابع مانوی آمده که شاپور سخت تحت تاثیر پیام مانی قرار گرفت و به او اجازه داد آزادانه در سراسر ایران تبلیغ کند و به این ترتیب، مانی سال‌ها جزو ملازمان شاپور شد و حتی در لشکر‌کشی شاپور در جنگ با والرین، امپراتور روم، چونان کرتیر موبد در کنار او بود، موبدی که بعدها از دشمنان سرسخت مانی و موجب دستگیری و محاکمه وی شد.
کتاب دیگر مانی کفالایا یا سخنرانی‌هاست که مجموعه گفتارها و تا حدودی پیشگویی‌های مانی است.
اما مشهور‌ترین کتاب مانی آردهنگ است که در فارسی ارتنگ و ارژنگ خوانده می‌شود و سراسر تصویری است. مانی تمام اساطیر مانوی، داستان آفرینش و اصول اعتقادی دین خود را در این کتاب به تصویر کشیده است. مانی معتقد بود که مطالب باید به گونه‌ای بیان شود که برای همه مردم قابل فهم باشد. کتاب آردهنگ را می‌توان ابتکار مانی برای تکمیل آموزش دین خود به توده مردم به خصوص کم سوادان و بی‌سوادان دانست. این کتاب با توجه به شواهد و مدارک شاهکاری هنری بود از هنر خاص مانویان که با کوچ آنان به چین بر هنر این سر‌زمین تاثیراتی شگرف بر جای گذاشت.

بعضی از کتاب‌های باقی مانده مانوی را می‌توان مربوط به سده‌های ششم یا هفتم میلادی دانست اما اغلب کشفیات متعلق به سده‌های هشتم و نهم میلادی‌اند.

بنابراین، هیچ دست نوشته‌ای از خود مانی در دست نیست اما از قرائن چنین بر می‌آید که کلمات او در نهایت دقت و مراقبت به ما رسیده است.

با آن‌که تنها یک کتاب مانی مصور گفته شده اما در سایر کتاب‌ها نیز برای پرهیز از یکنواختی تزییناتی در حاشیه نوشته‌ها و حتی استفاده از رنگ‌های مختلف دیده می‌شود.

همه این نکات در مقبولیت دین مانی موثر بود و شاید بیش از همه، خود مانی که در پس کلماتش رسالتی حس می‌شد. او تعلیماتش را با تسلطی طبیعی اظهار می‌کرد و در برخوردهایش با شاهزاده‌های ساسانی، حتی با خود شاهنشاه، نوعی و‌قار ذاتی و احساس حق داری موروثی دیده می‌شد که شاید از خون اشرافی او سرچشمه می‌گرفت. قدرت و انعطاف‌پذیری او نیز شگفت‌انگیز بود. او به تمام مطالب احاطه داشت: تعلیم، تسلی، تذکر و تنظیم. او همانقدر که در نظر ما مبلغی زیرک و موفق است و تبلیغاتش را از روی اصول صحیح پایه‌گذاری کرده، سازمان دهنده‌ای دقیق نیز هست که بنیان مکتبش را محکم و ساده استوار کرده است. به همین دلیل، در نظر ما شخصیتی غیر‌عادی و جذاب پیدا می‌کند.

از این گذشته، در آن زمان به خصوص در منطقه خاورمیانه، هنر شفا بخشی و معجزه از درجه بالایی برخوردار بود. هنری که مانی از آن بی‌بهره نبود. او پزشکی توانا و حکیمی معجزه‌گر بود و این توانایی خود مقبولیت بیشتری برای مانی به دنبال داشت. در مجموع می‌توان گفت: «مانی یکی از بزرگترین بنیانگذاران و سازمان دهندگان دینی بود که دنیا به خود دیده است
 

منابع:

بهار، مهرداد (1375). ادیان آسیایی. تهران: نشر چشمه.

ویدن گرن، گئو (1377). دین‌های ایران. ترجمه منوچهر فرهنگ، ویراسته آرزو رسولی، تهران: آگاهان ایده.
ویدن گرن، گئو (1376)، مانی و تعلیمات او. ترجمه نزهت صفا اصفهانی. تهران: نشر مرکز
.

http://www.erfaneshams.com/

در آمدی بر عرفــــان و تصـــوف1

                                   ((بسم الله الرحمن الرحیم))

واژهء عرفان مشتق از ریشهء عرف است و به معنای شناخت می باشد.در معنای واژهء تصوف نیز باید گفت اختلاف در ریشه اشتقاق آن بسیار است٬ اما بنابر قول صوفیانی چون ابو نصر سراج و علمایی غیر صوفی مانند ابن خلدون،ابن تیمیه ابن الجوزی صوف به معنای پشم و صوفی و متصوف به معنای پشمینه پوش است.
تعریف تصوف در اسرار التوحید به نقل از شیخ ابوسعیدابوالخیر اینچنین آمده است:
((هفتصد پیر از مشایخ در ماهیت طریقت سخن گفته اند،اول همان گفت که آخر و اما عبارت مختلف بود و معنی یکی بود که "التصوف ترک التکلف"))
شیخ شهاب الدین سهروردی نیز در "عوارف المعارف" ،باب پنجم در بیان ماهیت تصوف پس از ذکر تعاریف مختلف سران صوفیه در باب ماهیت تصوّف اینگونه جمع بندی می کند:((و اقوال مشایخ -قدس الله ارواحهم- در معنی تصوف، فزون آید بر هزار قول،که نوشتن آن دشوار باشد، امّا این اختلاف در، در لفظ باشد نه در معنی.))
[عوارف المعارف،ترجمهءابومنصورعبد المؤمن اصفهانی،صفحهء24]
امّا در تعریف عرفان اسلامی کلام امیرالمؤمنین،امام علی (ع) کافی است که فرمود:((العِلمُ نهرٌ وَ الحِکـمةُ بحرٌ وَ العلماءُ حول النّهرِ یَطوفونَ وَ الحکماءُ وَسَطَ البحرِ یَغوصونَ وَ العارفون فی السُفنِ النّجاةِ یَسیرونَ))
آری، عرفان روشی است گسترده تر از تصوف که در همهء مذاهب و ملل جهان حتی  توتمیست ها و یهودی ها وجود دارد و آن شناخت و رسیدن به معبود است.و عرفان اسلامی کاملترین عرفان هاست همان چیزی که در در شیوهء زندگی معصومین (ع) می بینیم و آن فرقهء خاصی نیست بلکه اسلام راستین است.
تصوف راستین- نه فرقه های انحرافی که با اسلام هیچ سازگاری ای ندارند- را نیز می توان انشعابی از عرفان اسلامی پنداشت البته نه که هر صوفی ای را سالک بالله دانست.حافظ می گوید:
نقد صوفی نه همین صافی بی غش باشد   
                                              ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
  
و تصوف اگر صحیح باشد -که در موارد بسیاری اینگونه نیست- به عرفان ختم می شود و یکی از راههای شناخت خداست و امّا مقام عارف واقعی بالاتر از صوفی است آنچنان که سعدی در مواعظ می گوید :
عالم و عابد و صوفی همه مردان رهند        مرد اگر هست به جز عارف ربانی نیست

از دیگر دست نیز خود صوفیه مقام عارف را بسی بالاتر از مقام صوفی می دانند، همچنانکه در کتاب اسرار التوحید آمده است که:((خواجه امام مظفّر نوغانی به شیخ ابوسعید گفت:که صوفیت نگویم و درویشت هم نگویم بلکه عارفت گویم به کمال. شیخ گفت: آن بود که گوید.))با همه این تفاسیرعارف و صوفی و عرفان و تصوف درموارد بسیاری خلط شده اند و تمایز بین آنها کاری آسان نیست و همّت بزرگان را می طلبد.

ادامه دارد...

یا علی

برترین شاعر

نظرسنجی اس‌ام‌اسی


برترین شاعر }
 
به نظر شما برترین شاعر ادب فارسی کیست؟

1- حافظ  کد:22821
 (2رای، 20%)

2- خیام  کد:22822
 (0رای، 0%)

3- سعدی  کد:22823
 (3رای، 30%)

4- عطار  کد:22824
 (0رای، 0%)

5- فردوسی  کد:22825
 (1رای، 10%)

6- مولوی  کد:22826
 (4رای، 40%)

7- هیچکدام  کد:22827
 (0رای، 0%)


عنوان نظرسنجی: برترین شاعر
تاريخ شروع نظرسنجی: 1386/2/14
مجموع نظرات: 10
آدرس: erfan-85.blogfa.com

شرکت در نظرسنجی: برای شرکت در نظرسنجی، کد مقابل گزينه مورد نظر را به شماره 30009324 (يا 3000webg) اس‌ام‌اس کنيد.
در حال حاضر امکان ارسال اس‌ام‌اس با خطوط تاليا و ايرانسل نمی باشد.

سالگرد شهادت استاد مــطـهـری

                                                                                                                              بسم ربّ الشهداء    

 

                                                                                                                                    

                                               

     فراز هایی ازپیامهای امام خمینی (ره) به مناسبت شهادت آیت الله مطهری:

((اینجانب به اسلام و اولیای عظیم الشأن و ملت اسلام و خصوص ملت مبارز ایران ٬ ضایعهء اسف انکیز شهید بزرگوار و متفکر و فیلسوف و فقیه عالیمقام مرحوم آقای حاج شیخ مرتضی مطهری (قدّس سرّه ) را تسلیت و تبریک عرض می کنم؛ تسلیت در شهادت شخصیتی که عمر شریف و ارزندۀ خود را در راه اهداف مقدس اسلام صرف کرد و با کجرویها و انحرافات مبارزۀ سرسختانه کرد؛تسلیت در شهادت مردی که در اسلام شناسی و فنون مختلفهء اسلام و قرآن کم نظیر بود. من فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیتهایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد. در اسلام عزیز به شهادت این فرزند برومند و عالم جاودان ثلمه ای وارد شد که هیچ چیز جایگزین آن نیست. و تبریک از داشتن این شخصیتهای فداکار که در زندگی و پس از آن با جلوهء خود نور افشانی کرده و می کنند.من در تربیت چنین فرزندانی که با شعاع فروزان خود مردگان را حیات می بخشند و به ظلمتها نور می افشانند ٬به اسلام٬ بزرگ مربی انسانها و امت اسلامی تبریک می گویم.من اگر چه فرزند عزیزی که پارهء تنم بود از دست دادم لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد.

...«مطهری» که در طهارت روح و قوت ایمان و قدرت بیان کم نظیر بود ٬رفت و ملأ اعلی پیوست ٬لکن بدخواهان بدانند که با رفتن او شخصیت اسلامی و علمی و فلسفی اش نمی رود.

...او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم و زبان او بی استثناء آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و اعتقاد نشأت می گرفت٬ برای عارف و عامی سودمند و فرحزاست.

...مطهری فرزندی عزیز برای من و پشتوانه ای محکم برای حوزه های دینی و علمی و خدمتگزاری سودمند ببرای ملت و کشور بود.خدایش رحمت کند و در جوار خدمتگزاران بزرگ اسلام جایگزین فرماید.

...من به دانشجویان و طبقهء روشنفکران متعهد توصیه می کنم که کتابهای این استاد عزیز را نگذارند با دسیسه های غیر اسلامی فراموش شود.))

[منبع: کلیات علوم اسلامی ٬جلد دوم٬چاپ سی ام ۱۳۸۴ ٬ انتشارات صدرا]

سالگرد شهادت حضرت استاد مطهری(قدّس سرّه )و روز معلم را گرامی می داریم.

برای دانلود کردن آثار استاد روی گزینه زیر کلیک کنید.

آثار استاد مطهری 

م.ا.محب علی                                     

دین شناسی

آقای محب علی لطف فرمودند اولین کتاب رو در بخش معرفی کتاب به عرفان اختصاص دادند و من هم به زعم خود کتابی رو در حوزهء دین شناسی معرفی می کنم .

کتاب آئین در آئینه در برگیرندهء آرائ دین شناسانهء دکتر عبدالکریم سروش که توسط اقای سروش دباغ گردآوری و انتشارات صراط اون رو به چاپ رسونده بیشتر به دین از منظر جامعه شناسی نگاه کرده و به بسط مفاهیمی چون معرفت دینی- اصناف دین ورزی-ادب درونی و بیرونی دین-پلورالیسم -عدالت - سکولاریسم و... پرداخته.اونچه به اعتقاد من کتاب رو برای دانشجوی رشتهء ادیان جذاب می کنه زیرنویس های بسیار به جا و متفکرانه ایست که در جای جای کتاب مشهوده والبته این حرکت از سوی ناشری چون صراط هیچ جای تعجب نداره !!در زیر نویس ها انتقادات به جایی که می شه به آرائ دکتر سروش کرد هم دیده میشه که این مهم کتاب رو بار دیگر متمایز و قابل تامل می کنه.

اگرچه کتاب در چیزی حدود700 صفحه گردآوری شده ولی در برگیرندهء قسمت اعظم و مهمی از سخنان- مقالات و  چکیدهء کتب منتشر شدهء دکتر سروش می باشد . 

شاید شایسته باشه بخشی از مطالعات دانشجویان ادیان و عرفان معطوف بشه به دانستن ِ نقطه نظرات روشنفکران و متفکران معاصر جامعه در حوزهء مطالعهء دین...

در نگارستان معنا صد عبارت می نگارم

                                     کز شبستان نگاهت یک اشارت واستانم     ( عبدالکریم سروش )

 م. شریعتمداری

امام حسن عسگری (ع)

«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضيلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَيْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْىٌ عَلَى الْفُجّارِ.»:
امام حسن عسگری(ع):((دوستى نيكان به نيكان، ثوابست براى نيكان. و دوستى بدان به نيكان، فضيلت است براى نيكان. و دشمنى بدان با نيكان، زينت است براى نيكان. و دشمنى نيكان با بدان، رسوايى است براى بدان. ( منبع:مرکز جهانی اطلاع رسانی آل بیت) ))

میلاد امام حسن عسگری(ع) مبارک باد.

روز بزر گداشت سعدی

                                             ((بسم الله الرحمن الرحیم))

((الحمد لله الذی لا یبلغ مِدَحته القائلون)) سپاس خداوندی را که سخنوران از ستودن او عاجزند.(ترجمه نهج البلاغه٬محمد دشتی٬  خطبه  ۱)

در روز بزرگداشت استاد سخن ٬((مصلح الدین سعدی شیرازی)) هستیم.در باب سعدی سخن بسیار توان گفت اما چه گویم که این روزها وقت زیادی ندارم. پس به ذکر حکایتی خواندنی از گلستان اکتفا می کنم.

((عبدلقادر گیلانی[متوفی۵۶۲ ]را دیدند در حرم کعبه روی بر حَصبا[سنگ ریزه] نهاده همی گفت:((ای خداوند بر من ببخشای!و اگر هر آینه مستوجب عقوبتم در قیامتم نابینا بر انگیز تا در روی نیکان شرمسار نشوم.))

                    روی بر خاک عجز می گویم                   هر سحر گه که باد می آید

                    ای که هرگز فرامشت نکنم                    هیچت از بنده یاد می آید

[منبع: گلستان سعدی به کوشش آقای نور الله ایزد پرست٬انتشارات دانش٬ چاپ پنجم۱۳۷۶]